مسألهی تخصیص دارایی، در طولانی مدت همیشه یکی از مباحث موردنظر سازمانهای سرمایهگذار بهخصوص شرکتهای بیمه بوده است. در فاصلهی زمانی میان دریافت حقبیمه و پرداخت خسارت، شرکتهای بیمه، منابع مالی بدون استفاده و مازاد را باید به نحو شایستهای مورد استفاده قرار دهند. در این مقاله ابتدا با استفاده از نظریهی مفصلها و مدل مارکوف پنهان، تأثیر چرخههای اقتصادی بر توزیع بازده داراییها در طول زمان مدلبندی میشود. سپس برای دو راهبرد پویا و ایستا، با استفاده از احتمال تغییر وضعیت و مدت توقف در هر وضعیت زنجیر مارکوف پتهان، سیاست سرمایهگذاری خاصی با بالاترین بازده پیشنهاد میشود. سرانجام به کمک روش شبیهسازی مونت کارلو عملکرد راهبردهای ایستا و پویا مقایسه شده، نشان داده میشود راهبردهای پویایی که منطبق بر اطلاعات مربوط به احتمالهای تغییر وضعیت هستند، کاراتر از راهبرد ایستا هستند.
|
کد QR محصول |
یکی از مهمترین خدمات شرکتهای بیمه در بیمههای اندوختهساز، سرمایهگذاری بخش زیادی از حقبیمههای پرداختی مشتریان است. خدمات سرمایهگذاری، مستلزم شفافیت اطلاعات، ساختار انعطافپذیر در شرکتها و استراتژیهای مناسب برای مدیریت کارآمد سرمایهگذاری است. چالش بسیار مهمی که شرکتهای بیمه در سالهای آتی با آن مواجه خواهند بود، ایفای تعهدهای سرمایهگذاریهای تضمینی با توجه به نوسانهای اقتصادی است. زیرا در بیمههای اندوختهساز معمولاً سرمایهگذاریها برای ده سال، تضمین میشود. این درحالی است که مدت تضمین سود سرمایهگذاری در سایر موسسههای سرمایهگذاری ایرانی حداکثر پنج سال است. لذا اگر شرکت بیمه تصمیم به برون سپاری فرایند سرمایهگذاری کند، برای مخاطرهی سرمایهگذاری مشتریان، صرفاً در پنج سال اول، تضمین دارد و چالش تعهدهای سرمایهگذاری برای پنج سال دوم، همچنان باقی میماند. اینجاست که برای رویارویی با چالش سرمایهگذاری، میبایست راهبرد مشخصی را اتخاذ نماید. با توجه به اینکه در بیمههای اندوختهساز هر فرد در میزان سرمایهگذاری شرکت بیمه به سهم خود مشارکت دارد، لذا هرچه اطلاعات ارائه شده به مشتری شفافتر و مدیریت سرمایهگذاری وجوه کارآمدتر باشد، مزیت رقابتی بیشتری برای شرکت بیمه اتخاذ خواهد نمود. در حالت ایدهآل سیاستهای سرمایهگذاری باید به گونهای باشد که درصد تخصیص سهام و اوراق مشارکت که شرکتهای سرمایهگذار جهت رسیدن به قابل قبولترین بازده نگه میدارند، بهینه باشد تا به بهترین نحوه ممکن جوابگوی تعهدهایشان در سررسید توافق شده باشند. رویکرد مورد استفاده، درنظر گرفتن تأثیر چرخههای اقتصادی بر توزیع حاشیهای بازده داراییها و ساختار وابستگی آنها در یک زنجیر مارکوف پنهان است.
در تمامی مباحث مطرح شده در این مقاله فرض میشود که رفتار داراییها با فرآیند مارکوف پنهانی که معرف تعداد متناهی از وضعیتهای اقتصادی است پیش برده میشود. هر مقدار از زنجیر؛ که در ادامهی بحث وضعیت نامیده میشود، مربوط است به پیشامدهای اقتصادی که تحت تأثیر عملکرد و ریسک داراییهاست. با توجه به اینکه زنجیر مارکوف پنهان مستقیماً قابل مشاهده نیست نمیتوان با اطمینان وضعیت کنونی عامل اقتصادی را تعیین کرد. مزیت اصلی این چارچوب، توانایی مدل برای نفوذ در چرخههای اقتصادی در بازده داراییهای مالی است که از زمانی به زمان دیگر تغییر کردهاند، این تغییرها ممکن است از یک وضعیت پایدار کمنوسان به وضعیت ناپایدار با تغییرپذیری زیاد باشد. هر وضعیت از فرآیند مارکوف که دربرگیرندهی مجموعهای از پارارمترهاست، به چگالی بازده داراییها و ساختار وابستگی آنها مربوط است.